بسیار وقتها با یکدیگر

از غم و شادی خویش سخن ساز می کنیم

اما,

در همه چیز رازی نیست,

گاه به سخن گفتن از زخمها نیازی نیست,

سکوت ملالها از رازها سخن تواند گفت.

 

مارگوت بیگل

ترجمه احمد شاملو


†ɢα'§ : نگاهی نو, نگاه, احمد شاملو, شاملو, مارگوت بیگل, نگاهی نو, ساده است نوازش, غم ها, شادی ها, سخن زخم, سخن گفتن, نگاهی نو,
دو شنبه 14 بهمن 1392 22:12 |- محمد جوانمردی -|

ساده است نوازش سگي ولگرد

شاهد آن بودن که چگونه زير غلتکي ميرود

                                      و گفتن که سگ من نبود

ساده است ستايش گلي

                چيدنش و از ياد بردن

                         که گلدان را آب بايد داد

ساده است بهره جويي از انساني

                         دوست داشتنش،

                                            بي احساس عشقي

او را به خود وانهادن و گفتن

                     که ديگر نميشناسمش

ساده است لغزشهاي خود را شناختن

با ديگران زيستن 

             به حساب ايشان

                             و گفتن که من اين چنينم

ساده است که چگونه ميزي

باري زيستن سخت ساده است

                               و پيچيده نيز هم

مارگوت بیگل

 ترجمه احمد شاملو


†ɢα'§ : نگاهی نو, نگاه, احمد شاملو, شاملو, مارگوت بیگل, نگاهی نو, ساده است نوازش, بهره جویی از انسان,
دو شنبه 14 بهمن 1392 22:7 |- محمد جوانمردی -|

هر که هستی باش

من خودم هستم.

هر چقدر می خواهی بمان

اما !

به احساساتم دست نزن.

من مال خودم

تو مال خودت.

 

 


†ɢα'§ : نگاهی نو, نگاه, خودت باش, خودم, احساس, نگاهی نو, دست نزن به احساسم,
دو شنبه 14 بهمن 1392 21:44 |- محمد جوانمردی -|

باران می بارد،

به حرمت کداممان نمی دانم!

من همین قدر می دانم که باران صدای پای اجابت است.

خدا با همه ی جبروتش دارد ناز می خرد،

نیاز کن...


†ɢα'§ : باران می بارد, نگاهی نو, باران, نگاه, بارش باران, نگاهی نو, نگاه نو, حرمت, به حرمت کداممان, نگاهی نو, صرای پا, نگاهی نو, اجابت, نگاهی نو, ناز میخرد,
جمعه 17 آبان 1392 11:53 |- محمد جوانمردی -|

اشک رازیست
لبخند رازیست
عشق رازیست
اشک آن شب لبخند عشقم بود

قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم مرا فریاد کن

درخت با جنگل سخن میگوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم...


†ɢα'§ : درد مشترک, نگاهی نو, دستت را به من بده, نگاه, احمد شاملو, نگاه نو, قلبت را به من بده, شاملوی مهربان, عاشقترین زندگان, شعر ناب شاملو, نگاهی نو, احمد شاملو,
ادامه مطلب
سه شنبه 14 آبان 1392 21:31 |- محمد جوانمردی -|

به وز!
تند تر.
بریز تمام زرد های خیالم را.
پاره کن آستینم را
زخم تر کن پوست ترک خورده ام را
از من فقط برگ یادی بماند
شاید مرا روزی بلند کند
بنشاند بر دفتر دلش، کنار تمامی خاطرات بی منش.

نه!

آنچنان بر سینه خاک بکش مرا تا یادم حتی در ذهن ها ترک بردارد.

خیالم سبز سبز بود روزگاری.


†ɢα'§ : نگاهی نو, پاییز من, نگاه, پاییز, نگاه نو, برگ ریزان, زرد های خیال, دفتر دل, جوانمردی, سینه خاک, نگاهی نو, خیال سبز,
سه شنبه 2 مهر 1392 13:5 |- محمد جوانمردی -|

نباید تنهات می ذاشتم، اونم تو اوج بی کسی

نیاید اونجور می رفتم، تو لحظه دلواپسی

کاش قبل رقتن، میشنیدی دعای این دل کاغذی

بد جور از هم جدا شدیم، حتی بدون خداحافظی

غم رفتنت "نفس"، داغ دلم رو تازه کرد

این دل از همه فراری رو پاره ی پاره پاره کرد.


†ɢα'§ : نگاهی نو, تنها شدیم, نگاه, بدون خداحافظی, نگاه نو, تنهایی, تنها, اوج بی کسی, دل کاغذی, نگاهی نو,
یک شنبه 24 شهريور 1392 19:52 |- محمد جوانمردی -|

نباشی قند ها هم شیرین نیستند.

به همین چای یخ کرده قسم...


†ɢα'§ : نگاهی نو, چای یخ, نگاه, نگاه نو, چای یخ کرده, قند ها شیرین نیستند, نگاهی نو,
سه شنبه 19 شهريور 1392 23:7 |- محمد جوانمردی -|

فکرشو بکن!

یکی بهت بگه قد خدا دوستت داره.

بیا یه کم خوش بین باشیم، خب شاید وقعا دوست داره.

بگه عاشقته،جونشو بده واست.

و اگه بهش بگی این چه کاریه؟

بخنده بگه: می خوام کادو عشقمو داده باشم...

با وجود همه اینا ازش بخوای که بره

بگی این به صلاحمونه

آخه تو کی هستی که واسه 1 دل تعیین تکلیف کنی

تو کی هستی که به یه بانو میگی برو.

کجا بره؟کجا؟؟؟

کجا بره وقتی وقتی شدی تموم دنیاش...

آهای تو!!!

مگه تو چقد می تونی بد باشی...؟


†ɢα'§ : نگاهی نو, برو, نگاه, نگاه نو, دوستت دارم, هدیه عشق, نگاهی نو,
شنبه 26 مرداد 1392 17:46 |- محمد جوانمردی -|

مچاله و خیس مرا در آغوشت نگه دار

بیزارم

از پهن شدن روی بند خاطرات..


†ɢα'§ : مچاله و خیس, نگاهی نو, آغوش, آغوشت, نگاهی نو, بند خاطرات, نگاه,
جمعه 4 مرداد 1392 12:7 |- محمد جوانمردی -|

نمیدانم،

قلبت را دوست بدارم که بر آن سقفی آویختی و بر دیوارش دری نهادی و با تمام وجود درش را به رویم گشودی؟!

دستهایت را دوست بدارم به هنگام نوازش، که صورت را به سوی جاودانگی  هدایت میکند!

من دنیا را از لای انگشتان تو دیدم ای یگانه معشوق ام.

نمیدانم...

یا پاهایت را دوست بدارم به هنگام لرزش زمین که بدون کوچکترین سستی، در کمال شکیبایی به سویم گام بر میدارد!؟!

تو بگو؟؟؟

 

 


†ɢα'§ : کدام یا را دوست بدارم, کدام یک, نگاه, نگاهی نو, جوانمردی, نگاهی نو, ,
سه شنبه 25 تير 1392 1:17 |- محمد جوانمردی -|

سیگاری هم دود کنیم بد نیست...

آن وقت همه دلسوز تو می شوند. می گویند سیگار نکش.

و چقدر همه می خواهند کمکت کنند!

و تو هر روز دود جگر سوخته ات را با دود سیگار نیمه جانت پنهان میکنی

ولی تو که سیگاری نیستی.

تو فقط نمی خواهی دردت را بفهمند.

و دود که از سیگار نیست

از دل است.

 


†ɢα'§ : محمد جوانمردی, نگاهی نو, سیگار می کشی, سیگار, نگاه, نگاهی نو, دود, دل سوخته, نگاهی نو, ,
یک شنبه 22 ارديبهشت 1392 22:29 |- محمد جوانمردی -|

دروغ می گویند ، دروغ نمی فهمند یا می فهمند و نمی خواهند ، نمی

توانند بخواهند ، اگر عشق نباشد چه آتشی زندگی را گرم کند ؟

اگر نیایش و پرستش نباشد زندگی را به چه کار شایسته ای صرف توان

کرد؟

اگر انتظار مسیحی ، امام قائمی ، موعودی در دلها نباشد ماندن برای

چیست؟

و اگر میعادی نباشد ماندن برای چیست؟

اگر دیداری نباشددیدن را چه سود؟

دیده را فایده آن است که دلبر بیند

گر نبیند چه بود فایده بینایی را

اگر بهشت نباشد صبر بر رنج و تحمل زندگی دوزخ چرا؟

اگر ساحل آن رود مقدس نباشدبردباری در عطش از بهر چه؟

و من در شگفتم که آنها می خواهند معبود را از هستی بر گیرند چگونه

انتظار دارند انسان در خلاء دم زند؟

 


†ɢα'§ : نگاهی نو, شریعتی, دروغ می گویند, اگر عشق نباشد, نگاهی نو, نگاه, علی شریعتی, عشق نباشد, نگاهی نو, ,
شنبه 14 ارديبهشت 1392 10:50 |- محمد جوانمردی -|

    

 

 

اگر زمان و مکان در اختیار ما بود 

ده سال پیش از طوفان نوح عاشقت می شدم 

و تو می توانستی تا قیامت برایم ناز کنی  

و من کم می آوردم و تسلیم می شدم.  

یکصد سال به ستایش چشمانت می گذشت  

و سی هزار سال سر به ستایش تنت  

و تازه در پایان عمر به دلت راه می یافتم  

هیچ چیز نگو  

که می خواهم تمام نانوشته هایم را یکجا در جانت بریزم بدون کم و کاست...

 

احمد شاملو.


†ɢα'§ : اگر زمان و مکان در اختیار ما بود, شاملو, نگاهی نو, نگاه, عاشقت میشوم, نگاهی نو, احمد شاملو, شاملویی,
چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392 11:33 |- محمد جوانمردی -|

   

 

 سخت است حرفت را نفهمند.

سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند،

حالا میفهمم، که خدا چه زجری میکشد
 
وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ،
 
اشتباهی هم فهمیده اند.
 
دکتر شریعتی.

 

 

 


†ɢα'§ : نگاهی نو, نکته زندگی, شریعتی, سخت است حرفت را نفهمند, نگاهی نو, محمد جوانمردی, نگاه نو, نگاه,
جمعه 23 فروردين 1392 22:32 |- محمد جوانمردی -|

ϰ-†нêmê§

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد